اگر دوستان تعریف میكنند كه آقای فلانی خیلی مرد خوب و باسوادی است، فوراً میگوییم: «بله! اما موفق به نماز شب نیست!» این گفته یعنی: من موفقم! میخواهم او را زمین بزنم؛ چون فكر میكنم، بناست محبوبتر از من شود!
خیلی از ماها برده بی چون و چرای دلمان هستیم امر ،امر اوست و بس و به اشتباه فکر می کنیم که کار درست هم همین است ، دلم می گوید برو ،دلم می گوید بکن دلم می گوید بخور و ....،همین دلی که لحظه ای فرمایشاتش تمام نمی شود دشمن است ما اسمش را می گذاریم دل می دانیم آن فلان چیز حلال نیست اما هوس کرده ایم دلمان خیلی می خواستش اینجاست که مقاومت از دست می رود چون تمایل این دل زیاد است ، نباید در مورد دوستمان حرف بزنیم اما دلم خیلی می خواست حالش را بگیرم یک ضربه ای به او بزنم که یادش نرود و حساب کار خودش را بکند ، باز هم این دل است که حکم می کند.
این دل ماست که اینقدر خواهش دارد و خواهش هایش اینقدر عمیق است که نمی شود به او نه گفت باید برایش فراهم کرد ، این دل ،دل کردن ها کار شیطان است این دل نیست نفس است ،دل جای خداست جای عاطفه است جای انسانیت است،این هوس های ناتمام نفس است که اسمش را دل می گذاریم قشنگش می کنیم که شرمنده نباشیم ، همین راه را می رویم قبله را دل قرار می دهیم و تا به خود می آییم می بینیم در دل جهنم هستیم حالا بیا و درستش کن .!
گویا ارتباط ما با خدا اینگونه است كه اگر خدا در نقطهای از روی زمین ایستاده باشد و من پشت او باشم، باید دور كره زمین راه بروم، تا به او برسم! و حال آنكه اگر روی خود را برگردانم، خیلی آسانتر به او میرسم. گاه خود ما اعمال و كارها را سخت میكنیم!
یكی هست كه همه كاری از او برمیآید
كتاب «الطریق الی الله» نوشته مرحوم شیخ حسین بحرانی رحمهالله است. كه به «سلوك عرفانی» ترجمه شده است. معمولاً به دوستانم سفارش میكنم آنرا تهیه كنند. او مینویسد: رسیدن به خدا بسیار آسان است چون خداوند، خود به ما نزدیك است؛«نحن أقرب الیه من حبل الورید؛ ما از رگگردن به او نزدیكتریم». نكتهای كه از آن كتاب یافتم این بود كه میگوید: گویا ارتباط ما با خدا اینگونه است كه اگر خدا در نقطهای از روی زمین ایستاده باشد و من پشت او باشم، باید دور كره زمین راه بروم، تا به او برسم! و حال آنكه اگر روی خود را برگردانم، خیلی آسانتر به او میرسم. گاه خود ما اعمال و كارها را سخت میكنیم!
امام سجاد (علیهالسلام) میفرماید: تو از خلق خود پنهان نیستی، مگر اینكه اعمال خراب آنها میان تو و آنها فاصله شود. یكی از آن اعمال همین است كه اشتباه میرویم و دور كره زمین را میچرخیم، ولی روی خود را بر نمیگردانیم. «وجهاللهی كه اولیا به آن رو میكنند، كجاست؟» هر طرف روكنیم، وجه اللّه همان طرف است. فقط باید رو كنیم!
باید دید كه خدا چه میگوید!
من میپذیرم كه آنچه داریم زیبا و خوب است. عشق، محبت، سوز و... همه حرفهایی كه شما بهتر از من میدانید، آیا برای ماست یا برای دیگری است؟ آن دیگری، جز خداوند است؟ اگر برای اوست، پس بنگریم كه چهگونه از آن استفاده میكنیم. حال بهتر میفهمیم كه وسواس، شرك است؛ یعنی كنار خدا چیزی را میگذارم بهنام «دل» كه همیشه میگوید نه. باید او را رها كرد و دید كه خدا چه میگوید؟! حاج آقا جواد انصاری همدانی رحمهالله میفرماید: «وسواس، نجس است. وسواسی نجس است؛ چون شرك و مشرك نجس است». وقتی خدمت مرحوم آیتالله صافی رحمهالله بودم، گفتم: «حاج آقا! دلم میگوید این كار را بكنم!» فرمود: «حرف دلت را نشنو!»
اگر دنبال محبوبیت هستیم، باید دیگران را رها كنیم و دنبال كسی كه محبوبیت را اعطا میكند، برویم
كلید درمان رذائل
گمان میكنم كلید درمان رذائل همین است؛ اگر خدا را باور كنم، دیگر دزدی و غیبت و زنا نمیكنم. حسودی نمیكنم. مثلاً اگر دوستان تعریف میكنند كه آقای فلانی خیلی مرد خوب و باسوادی است، فوراً میگوییم: «بله! اما موفق به نماز شب نیست!» این گفته یعنی: من موفقم! میخواهم او را زمین بزنم؛ چون فكر میكنم، بناست محبوبتر از من شود! اگر دنبال محبوبیت هستیم، باید دیگران را رها كنیم و دنبال كسی كه محبوبیت را اعطا میكند، برویم.
اگر با این دیدگاه جلو رفتیم، خواهیم دید كه ترسی از گذشته و آینده نداریم. راحت زندگی میكنیم، چون یكی هست كه همه كاری از او برمیآید. فقط كافی است من اندكی ارتباط داشته باشم.
نظرات شما عزیزان: